پولس و سیلاس به خاطر بشارت انجیل در سیاهچال فیلیپی هستند که زلزله ای ارکان زندان را به لرزه در می آورد. زندانبان از ایشان سوال می کند که چه باید کرد تا نجات یافت. درپاسخ به او فقط یک کلام به او داده می شود.

اگر فقط می دانستیم که چقدر ذهن ما از عقاید رایج جامعه شکل می پذیرد!‌ چقدر طرز تفکر مردم به هم شبیه است‌!‌ هرچه که ما را شکل می دهد خارجی است درصورتی که بزرگترین نیاز ما یک تغییر درونی است. پولس رسول به ما می گوید که تحول روحانی چه تغییر درونی را ایجاد می کند.

پولس رسول در دفاع خود در برابر پادشاه اگریپاس از او می پرسد که چرا گمان می برد که رستاخیز مردگان امری محال است؟ سپس با برهان و دلیل به او نشان می دهد که چنین امری ممکن است و ضروی است که برای نجات خود بدان ایمان بیاورد.

زنی که در کنار چاه یعقوب با خداوند ما دیدار کرد اندکی هم به روح و جان خود توجهی نداشت؛ در این موعظه می بینیم که چگونه خداوند ما توجه او را به این حقایق جلب می کند تا مشتاق حیاتی نو و سلوک با خدای زنده گردد.

آیا روح القدس را دریافت کرده و یا با روح تعمید گرفته اید؟ سوالی است که پولس از اهالی کلیسای غلاطیه می پرسد و همچنین از هریک از ما. کارکرد روح القدس در یک مسیحی چیست و رد کردن برداشت های اشتباه معلمین کاریزماتیک در این زمینه.